آغاز به كار ستاد سردار قاليباف در قزوين

منابع خبري قزوين نيوز مي گويند: ستاد سردار قاليباف، شهردار تهران، براي انتخابات رياست جمهوري در قزوين فعال شده است.

اين منابع مي گويند: اعضاي ستاد وي همان هايي هستند كه در دوره گذشته در قزوين فعاليت مي كردند و هم اكنون داراي مسووليت هاي بزرگي در شهرداري تهران هستند.

به گفته اين منابع، اعضاي ستاد قاليباف با شخصيت هاي ذي نفوذ قزوين ديدار كرده و از آنها قول همكاري گرفته اند و بين آنها بولتن خبري جمعيت اصولگرايان اصلاح طلب را توزيع نموده اند كه روي جلد آن عكس بزرگ سردار قاليباف است.

جشن عروسي پسر شيخ و حضور مقامات

منابع خبري قزوين نيوز از عروسي پسر كوچك شيخ قدرت عليخاني، مهدي، در يكي از سالن هاي مجلل شهر تهران خبر مي دهند.

اين منبع خبري گفت: در اين جشن اكثر مقامات جناح هاي سياسي كشور، حضور داشتند. شخصيت هاي سياسي مثل: خاتمي، ناطق نوري، موسوي خوئيني ها، كروبي، هادي خامنه اي وبرخي از نمايندگان ادوار مجلس حضور داشته اند.

همچنين از مقامات استاني، طاهايي، استاندار، موسي خاني، رييس دانشگاه آزاد، تاكندي، قوامي و برخي چهره هاي مطبوعاتي چون عبدالعظيم موسوي، رحيم سركار و روح ا... اصلي بيگي حضور داشتند. از شخصيت هاي ورزشي مثل كفاشيان، قلعه نويي نيز افراد زيادي در اين مراسم بوده اند.

گفته مي شود اين مراسم که در دوشنبه شب در يكي از هتل هاي شمال شهر تهران برگزار شده و در آن انواع غذاها سرو مي شده است.

همچنین لازم به ذکر است پیش از این مراسم جشن دیگری در روز جمعه در روستای خیارج از توابع بویین زهرا (زادگاه وی) برگزار شده است که در آن مراسم نیز بیش از 6 هزار مهمان حضور داشته اند.

مهدی علیخانی دبیر کل حزب جوانان و سیاست گذار و مدیر سایت نواندیش است.

اقدام به خودكشي يك كاگر پوشينه بافت

يك كارگرپوشينه بافت در اعتراض به عدم دريافت حقوق، اقدام به خودكشي كرد.

به گفته يك منبع مطلع، كارگران پوشينه بافت وقتي كه روز پنج شنبه هفته گذشته به محل كار خود رسيدند رضا كريمي را ديدند كه با الياف توليدي كارخانه، در حال دار زدن خود است.

اين منبع گفت: همزمان با حلق آويز شدن رضا كريمي، همكاران وي سر مي رسند و او را از بالاي دار پايين مي كشند و با دادن تنفس مصنوعي، از مرگ حتمي وي جلوگيري مي كنند.

گفته مي شود رضا كريمي 43 سال سن دارد و 19 سال است كه در كارخانه پوشينه بافت كار مي كند.

كارخانه پوشينه بافت با 600 كارگر اكنون 6 ماه است كه حقوق پرداخت نكرده است. اين در حالي است كه مسوولان استان ادعا كرده بودند، با واگذاري اين كارخانه به يكي از جانبازان، مشكلات كارگران را حل كرده اند.

جوابیه رسیده

دریای وجود من که پاک است لب لب سگ مرا زیاد است


مثل معروف است که از زبان سگ آب دریا نجس نمی شود.

کم نبوده است رنجهای بی سابقه و ممتد ائمه (ع) و ستم هایی که بر شیعیان در طول تاریخ رفته و هم اینک نیز بر یاران مظلوم و بی ادعای مولایمان حضرت علی (ع) می رود. اینک که در آستانه عید غدیر ، عید ولایت و جانثاری ، عید مظلومیت فراموش شده در برگه های تاریخ هستیم .بر خود لازم دانستم این چند خط را در جوابیه شما بنگارم .لازم به توجه است که اینجانب بارها به این کاخ که شما نام برده اید رفته ام ، و البته اکنون که این نوشته ها را دیدم با خود اندیشدم که اگر کاخها این گونه می توانست منشأ فعالیتهای خیرخواهانه و مدبرانه باشد پس نعمت های گرانبهایی از دست رفته است!!؟ و اما بعد می خواهم بدانی که من یک فرهنگی هستم که غریب 9 سال است در خدمت فرزندان این استان که نامش را آویزه وبلاگ خود نموده اید هستم و می بینید که به احتمال زیاد مانند شما گردنی کلفت، و خوشی زیر دل، اوقات فراغتی طولانی ندارم که هر وقت از گوشه ای گزیده شدم دادم در بیاید یا اگر خبر ناواقعی یا در خور توجهی برای بردن آبروی مومنی یافتم آنرا آویزه دست نمائیم .

چگونه است که برخی به راحتی به آبروی مومنین یورش برده و خود را راحت و آسوده از هر کمین گاهی می دانند البته بدانید که خداوند در کمین شماست. و این بازیهای زشت آلودی که هراز گاهی باب می کنید تا لطمه و صدمه ای بر بدنه نظام مقدس جمهوری اسلامی بزنید، پشیزی ارزش ندارد، و این را هم شما و هم خوانندگان وبلاگ شما بدانند در این کاخی که شما از آن یاد می کنید نه از زیور آلات و گنجینه های خزانه خبری هست و نه از موضوعاتی که شما به آن علاقه مند هستید و امروز به واسطه نظام مقدس جمهوری اسلامی از آن محرومید و شاید در حسرت آنها گزیده گشته ای و هر چند گاهی پی موضوعی برای مرهم نهادن بر زخم خویش هستید. ما که از نشانه های این کاخ جز کتب علمای اسلام و بزرگان دین و استفاده از فرهنگیان و دلسوزان دین و مومینین و خادمین مساجد جهت نشر علوم و فرهنگ عمومی اسلام چیز دیگری ندیدیم و اگر اینها نشانه های کاخ است پس کاخ سران و تکیه گاههای پر و قوی بعضی از آقایان که امید است شما نگارنده عزیز جزء آنها نباشید چه نام دارد .

امید که همه ما در زبان و نوشتار و گفتار خدای عالم را حاضر و در حضور او معصیت نکنیم که بالاترین معصیت ریختن آبروی مومن است که جزایی بس سنگین و آتشی خاموش ناشدنی در پی دارد.

به امید هدایت

علي رغم قطعي بودن آن استعفاي معاون استاندار قزوين تكذيب شد

اگرچه حمزه اي متذكر شده كه هيچ كس از شوراي معاونان استانداري نمي رود، ولي منابع خبري قزوين نيوز مي گويند وي استعفاي خود را به اطلاع مهندس نصري ، استاندار سابق رسانده و نصري نيز آن را در جلسه اهل البيت عنوان داشته است.

نصري در اين جلسه گفته: من از آقاي حمزه اي و از آقاي پورمهدي خواسته ام استعفا بدهند و پورمهدي گفته، من بازنشسته مي شوم و مي روم، اين چندماه را بايد تحمل كنم و حمزه اي نيز گفته روزي كه آقاي طاهايي آمد، من استعفاي خود را به استاندار داده ام ولي او قبول نمي كند، اما من ديگر نمي مانم چه قبول كند و چه قبول نكند.

در اين جلسه رضا عابدي، مسوول حراست استانداري نيز گفته من هم به زودي مي روم، ولي منابع خبري قزوين نيوز مي گويند، عابدي يك ماه قبل از آمدن طاهايي با گرفتن وقت قبلي به ديدار وي رفته و ارادت خود را به وي ابلاغ كرده است.

اين منابع مي گويند: عابدي پس از برگشتن از ديدار طاهايي به دوستان خود گفته: من ماندني هستم.

آخرين خبرها حاكي از آن است كه به دستور وزير كشور جديد، كليه جابه جايي ها تا انتخابات رياست جمهوري لغو شده است. با اين وجود معاون سياسي جديد استاندار چون حكم قطعي گرفته به زودي معرفي خواهد شد.

سفر دوباره آيت ا... اسلامي به حج

آيت ا... اسلامي، امام جمعه تاكستان و نماينده مردم قزوين در مجلس خبرگان رهبري براي چندمين بار متوالي به سفرحج رفت.

وي كه به تازگي از حج عمره بازگشته بود و هفته نامه آواي تات يك صفحه گزارش حج وي را چاپ نموده بود، اكنون دوباره به حج واجب رفته و ظاهراً تعدادي از نزديكان خود را نيز با خود برده است.

اين در حالي است كه هزاران نفر ساليان مديدي است در نوبت حج مانده اند و حتي پول آن را پرداخت نموده اند.

تجمع اعتراضي دانشجويان اصلاح طلب دانشگاه بين المللي

دانشجويان اصلاح طلب دانشگاه بين المللي با اجتماع در آمفي تاتر دانشگاه به وضع موجود اعتراض كردند.
اين دانشجويان كه به مناسبت روز دانشجو اجتماع كرده بودند، با صدور اطلاعيه اي تند و شديد الحن به نشست اعتراضي خود پايان دادند.
متن اطلاعيه در زير مي آيد:

16 آذر روز ماست!

فصل پیوستن ما نزدیک است
باید آماده شویم
سفری در پیش است
باید از صحراهائی-همه خار-
باید از خارهائی-همه سنگ-
رود می بود و گذشت
باید آماده شویم... باید آماده شویم. . .

اینک 16آذری دیگر، عهد می بندیم که رادیکال تر از قبل ادامه خواهیم داد، دریغا که هر روز بی عمل تر از گذشته و سر در لاک خویش فرو رفته روزگار می گذرانیم و هر چه بیشتر می شویم مصداق این کلیشه که «هر چه پیش آید خوش آید»! این بیانیه ایست علیه تمامی چارچوب ها، علیه تمامی مسخ شدگان و علیه تمامی مستبدان.

وضع موجود غیر قابل تحمل است، مناسبات موجود از وضع معیشتی گرفته تا اقتدار و دیکتاتوری حاکم بر دانشگاه ها، چنان ابعاد وسیعی به خود گرفته که آدمی ترجیح می دهد برای راحتی فکر و روان خویش هم که شده دست کم از ذکر فهرست این همه انباشت تهوع آور مصایب نا تمام، بپرهیزد. اندیشمندان اجتماعی برآنند که چنین وضعیتی به ایجاد انگیزه های وسیع در افکار عمومی برای به حرکت درآوردن موتور تحولات و تغییرات منجر خواهد شد؛ اما آیا براستی چنین است؟

به 3 سالی که گذشت نگاه کنیم، واقعا دیگر چه اتفاقی باید می افتاد تا افکار عمومی مجاب شود که باید حرکتی را آغاز کرد؟ سرکوب های متعدد دانشجویان و محکومیت های بی دلیل آنان، اعمال فجیع ترین شکنجه ها بر روی ایشان، محرومیت از تحصیل و ستاره دار شدن، سرکوب جنبش کارگری، محکومیت رهبران جنبش کارگری به زندان های طولانی مدت، سرکوب جنبش زنان و صدور حکم های سنگین برای فعالان مدنی، بسته شدن مطبوعات، بازنشسته کردن اساتید دانشگاه، تورم فزاینده 30 درصدی، سرکوب های خیابانی گشت ارشاد و تجاوز به حقوق مدنی شهروندان، جدا سازی های جنسیتی گسترده از دانشگاه تا اماکن عمومی همچون پارک، ولخرجي بی حساب کتاب پول نفت و عدم پاسخ گویی دولت، بحران های متعدد بین المللی از تحریم ها گرفته تا قطعنامه های صادر شده علیه ایران، شکل گیری اجماع جهانی علیه ایران، نابودی صنایع داخلی و به خاک سیاه نشستن کشاورزان، روی کار آمدن وزرای بی لیاقت وعدم ثبات در ساختار دولت و تعویض متعدد وزرا، افزایش بی کاری، فحشا، خودکشی های اقتصادی و...

می توان صدها صفحه در این باره نوشت و از لایه های پنهان فجایع ناشی از چنین اقداماتی پرده برداشت. اما چه سود؟ مگر کم نوشته شد در این سالها؟ باری، گویی واقعیت سنگین تر از آن چیزی است که تصور می کردیم:

«وقتی جنایت بعد وسیعی پیدا کند، از نظرها پنهان می ماند. هنگامی که رنج ها تحمل ناپذیر شود آدمی دیگر فریادها را نمی شنود. انسانی را حقیر می کنند، انسانی را کتک می زنند، انسانی را گردن می زنند و با دیدن چنین صحنه هایی تنها از هوش می رویم. باری، گویی باید آن جمله معروف را چنین تغییر داد که: هر آنکس با هر آنچه سخت است برخورد کند دود می شود و به هوا می رود!»
اکنون وضع چنین است. چگونه می توان با آن مقابله کرد؟ آیا راهی هست که مانع از بسته شدن چشم انسانها به روی فجایع شود؟ از کجا باید آغاز کرد؟ اگر این همه گواهی باشد بر این تئوری که «بدون به راه افتادن موتور کوچک، موتور بزرگ کاری نمی تواند بکند.» و حلقه ی مفقوده ی این انفعال، همچنان دانشگاه است، آنگاه باید از کلی گویی های آوانگاردیسم پرهیز کرد و مستقیما به سراغ تاکتیک ها رفت.

ما وارثان سه دهه مقاومت های بی ثمر تشکیلاتی-حزبی، صنفی، پارلمانتاریستی، اصلاح طلبی و در نهایت پراکنده و نامستمر هستیم. از نخستین تجمع سیاسی زنان در روز جهانی زن در اسفند 57 گرفته تا 18 تیر 1378 چرا علی رغم کمیت قابل توجه معترضین، خواسته هایشان تحقق نیافته است؟

اگر امروز در دانشگاه، اکثریت با دانشجویان سر به زیر و بی تفاوتی است که به مقررات شبه نظامی آکادمی تن داده اند و الگوی دانشجوی «نمونه» را پیش روی خود قرار داده اند و همگام با توده های مستحیل در متن واقعیت دلقک وار به دنبال ارزش های سخیفی چون مدرک، شغل، تشکیل خانواده، درآمد مکفی و... می دوند، تنها راه برون رفت از بن بست یأس و بی تفاوتی به یک معنا «عمومی کردن مشکلات» است. اگر زمانی این تئوری تجویز می شد که باید مبارزه را از داخل دانشگاه به فضای عمومی منتقل کرد ما می گوییم که بر عکس؛ باید پای همگان را به دانشگاه کشید. صحنه ی نبرد اینجاست. دانشگاه ماحصل استبداد نهفته در جامعه است؛ از توده هایش گرفته تا حاکمان. اگر دانشگاه موتور کوچک مبارزه علیه وضع موجود است، متقابلا موتور کوچک استبداد و دیکتاتوری حاکم بر جامعه هم هست.. پس اگر این موتور کوچک سرکوب از کار بیفتد یقیناً می توان گفت موتور بزرگ خود به خود خاموش می شود.

اینک ما باید تولید کننده ی دور جدیدی از تئوری های مبارزاتی باشیم که مشخصا به مقابله با سیاست های پدرسالارانه محیط آکادمی برمی خیزد. و این تئوری مشخصا باید از درون دانشگاه -جایی که صحنه ی اصلی مبارزه است- بیرون آید و نه از حاشیه ی روشنفکر نشین و محافظه کار رفورمیست. همان محافظه کارانی که پس از رخداد دوم خرداد، جنبش دانشجویی را بارها و بارها متهم به بدمستی کردند و از آنها می خواستند که اندازه نگه دارند. جامعه ی مدنی ایران باید بداند که یگانه «راه رهایی» از بند زور و سرکوب و دروغ و تزویر، متوقف کردن چرخه ی تولید «شهروند بی آزار» در دانشگاه است. اگر این گفته ی فیدل کاسترو را باور داشته باشیم که «دانشجویان پارتیزان های جدید عرصه ی فرهنگ اند» آنگاه مشخص است که این پارتیزان های نوظهور نیازمند مهمات و نیروی پشتیبانی اند. و این نیرو همان جامعه ی مدنی و افکار عمومی است که باید ندای دعوت ما را جدی بگیرند و به درون عرصه ی نبرد -دانشگاه- وارد شوند.

نقل است که در فرانسه قرن 19 بازجویی از «آگوست بلانکی» شورشی پرسید: «شغل تو چیست؟» او جواب داد: «پرولتاریا» و جواب شنید: «پرولتاریا که شغل نیست». بلانکی پاسخ داد: «پرولتاریا شغل اکثریت مردمی است که از حقوق سیاسی شان محروم شدند». به این معنی پرولتاریا نامی بود برای همه کس. اگر «پرولتاریا» در آن روزگار واجد سیاسی ترین معانی بود، اینک و در شرایط سیاست گریزی جامعه ی ما هر مخالف وضع نفرت انگیز فعلی که خواستار درهم شکستن چارچوب های از پیش تعیین شده جامعه -اعم از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی- است، از هر طبقه ای و در هر جایگاهی باید باور داشته باشدکه تنها یک شغل دارد و آن شغل «دانشجو»است. «دانشجو» اینک نامیست برای همه کس. نامی که اعلام می دارد: «من در حال نبردم». اگر هر یک از افراد جامعه به این باور برسد که «دانشجو» است نه به معنی «دانش»«جو» بلکه سرهم و واجد بار سیاسی و اجتماعی، آنگاه حس «تعهد» در برابر واقعیت به وجود می آید و دیگر نمی توان از سر هر صحنه ای بی تفاوت رد شد.

تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب با اعلام همبستگی در این روز -16آذر- با تمامی فعالان مدنی، مبارزان و آحاد معترض جامعه از ایشان می خواهد که بیش از پیش مبارزه در عرصه ی دانشگاه را جدی بگیرند و در این راستا پیش از همه دست اساتید آگاه و مستقل را می فشارد. بیایید همگام باهم فریاد بزنیم: «16 آذر،روز ماست».


تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب

معاون سياسي استانداري قزوين معرفي مي شود

معاون سياسي استانداري لرستان، معاون سياسي استانداري قزوين مي شود.

منابع خبري قزوين نيوز مي گويند، صارمي زاده، پس از معرفي طاهايي، استاندار قزوين به وزارت كشور به عنوان معاون سياسي استانداري قزوين انتخاب شده است.

محمد صارمي زاده، ازفرماندهان سپاه در ايام جنگ بوده است.

شايان ذكر است؛ علي رغم تاييد انتصاب وي، تاكنون مراسم معارفه صارمي زاده در قزوين برگزار نشده است.

گفته مي شود گروههاي سياسي محافظه كار استان، از اينكه گزينه معرفي شده آنها، مورد تاييد قرار نگرفته، از انتصاب صارمي زاده ناراحت هستند.

معاون استاندار به كارهاي اقتصادي مي پردازد

مهندس علي اصغر حمزه اي، معاون برنامه ريزي استانداري قزوين از سمت خود استعفا داد.

به گزارش منابع خبري قزوين نيوز، وي از مدتي پيش استعفا داده و به كارهاي خصوصي روي آورده است.

گفته مي شود؛ حمزه اي با خريد يك واحد تجاري در خيابان دانشگاه، به همراه تعدادي از مديران واحدهاي صنعتي به دنبال انجام كارهاي چند منظوره از جمله صادرات و واردات، طرح و برنامه پروژه هاي اقتصادي و كارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي است.

شايان ذكر است 7 نفر از كساني كه با وي در اين پروژه شركت دارند، داراي كارت صادرات و واردات استان هستند و دستي در صندوق حمايت از صادرات استان دارند.

CD دختربازي آقاي شهردار

CD دختربازي آقاي ...، شهردار.... دست به دست در شهر مي چرخد.

در اين CD كه نمونه اي از آن دراختيار قزوين نيوز قرار گرفته، ...، شهردار ...، علاوه بر قرار گذاشتن با دختري كه با او تماس تلفني گرفته، از نوع رفتار جنسي نيز سخن مي گويد.

آن طور كه در اين CD آمده، قرار ملاقات.... در جلوي بانك ملي خيابان وليعصر بوده و زمان آن نيز ماه مبارك رمضان است.

قزوين نيوز درآينده نسخه صوتي CD را بر روي سايت خود قرار خواهد داد.