از نمادهاي مقاومت رفع اتهام كنيد

سيد عبدالعظيم موسوي
هيأت‌هاي اجرايي در همه جا از جمله قزوين به گونه‌اي انتخاب شده‌اند كه زحمت هيأت‌هاي نظارت شوراي نگهبان را در اين دوره كم كرده اند؛ كه صد البته قابل پيش‌بيني نيز بود.

وقتي اجرا و نظارت در اختيار دو جناح بود؛ امكان مراقبت‌ و نظارت بركار همديگر و امر به معروف و نهي از منكر آنقدر بود كه شيطان سياسي كمتر فرصت اغواي دست‌اندركاران را مي‌كرد و اگر هم آنان را مي‌فريفت در مرحله‌اي ديگر امكان جبران و تجديد نظر بيشتري وجود داشت؛ اما وقتي هم اجرا و هم نظارت در اختيار يك ديدگاه قرار مي‌گيرد؛تقواي كم نظيري مي‌طلبد تا صاحبان اختيار، مجلس را خانه‌ي ملت و نه خانه‌ي خود بپندارند كه هر كه را دلشان خواست دعوت كنند و هر كس را كه نخواست ، نكنند.

اين تقوات خدا كند كه در كوچه پس كوچه‌هاي شهوت سيري ناپذير قدرت، به بيراهه‌ي توجيه و ريا و تصفيه حساب‌هاي شخصي و جناحي كشانيده نشود.

اكنون رد صلاحيت‌ها كار را به جايي رسانيده كه هيأت هاي نظارت شوراي نگهبان كه خود زماني متهم به تصفيه‌هاي جناحي بودند؛ اكنون به ملجا و پناه كساني تبديل شده‌اند كه جز خدا كسي را نداريد و براي انجام تكليف يا حتي تقسيم مشروع قدرت پا به ميدان گذارده‌اند و اين گونه يا ردصلاحيت شده‌اند و از آن عجيب‌تر اينكه صلاحيتشان احراز نشده است.

كساني كه شكنجه گران ساواك را از (كتك‌زدن) خسته كرده‌ بودند و خودشان خسته نشده بودند؛ كساني كه روز اشتلم منافقين در ميدان بودند و اگر به دست آنان و گروه‌هاي ديگر مي‌افتادند گوشتشان را مي‌خوردند و استخوانشان را هم به يادگار نگاه مي‌داشتند؛ امروز صلاحيتشان احراز نمي‌شود.

كساني كه آوازه‌ي قدرتشان به تعبير امام (ره) «در شكستن آن سدبزرگ » تاكوره راه‌هاي كردستان دموكرات زده و كوموله گزيده رسيده بود كه در مكالماتشان مي‌گفتند كميته‌ي قزوين راه نفوذ به تهران را بسته است؛ امروز صلاحيتشان در هاله‌ي ابهام و ترديد كه نه با شفافيت تمام مي‌گويند كه احراز نشده است.

آيا صلاحيت كانديداها در محافل لابي و خريد و فروش قدرت تعيين مي‌شود يا زير شلاق ساواك؟

من نمي‌دانم اعضاي محترم هيأت اجرايي و يا هر كسي كه تن به اين عدم احراز صلاحيت‌ها و ردصلاحيت‌ها داده است مي‌دانند وقتي كف پا دو ساعت زير ضربات كابل باشد و از زير ناخن‌ها خون جاري شود و پا تا زير زانو سر شود و بعد زير بغلت را بگيرند و مجبورت كنند روي سنگ ريزه‌هاي حياط راه بروي يعني چه؟

مي‌دانند وقتي سرهنگ ترسناك كميته‌ي مشترك بيايد داخل سلولت و براي تحقير و شنكجه روحي دستور دهد سيلي بزني زير گوش هم بندت (آيت‌ ا... منتظري) و تو در آني تصميم‌بگيري سيلي را بزني زير گوش همان سرهنگ خوفناك و دوروز آپولوسوارت كنند يعني چه؟

آيا آقايان احراز صلاحيت مي‌دانند شلاق خوردن در حالي كه از سقف آويزانت كرده‌اند تاحدي كه 10 سال بعد از انقلاب پزشك ارتوپد عكس را كه مي‌بيند با تعجب مي‌پرسدشما تصادف كرده بوديد كه سه تا از مهره‌هاي كمرتان له شده و بعد بدجوش خورده و تو بگويي نه و يادت بيايد ضربات كابل كمرت را سر كرده بود كه له شدن مهره‌هاي استخوانت را نفهميدي يعني چه؟

ما به كجا رسيده‌ايم كه بايد نمادهاي مقاومتمان در زندان‌ها، رد صلاحيت بشوند و يا صلاحيتشان احراز نشود؟

مي‌دانم كه ترجيع بند‌هاي نخ نما شده‌اي را تكرار مي‌كنند كه بله طلحه و زبير هم صحابي پيامبر(ص) بودند و يا منافقين و گروهك‌ها هم در زندان‌ها شكنجه شده بودند و يا حتي كساني كه امروز بعضاً در مسووليت‌هاي دولتي و حكومتي قرار دارند. از طلحه‌ و زبير و خواص ديگر، چيزي نمي‌گويم كه در مثل مناقشه مي‌شود و جايش اينجا نيست.

اگر قرار است با تمثيل و تطبيق بي‌تناسب مصاديق، وجدان خود را راحت كنيم؛ بدانيم كه در صدراسلام براي هر تطبيقي الگو و مثال وجود دارد. مهم تناسب و دلايل تطبيق است. از منافقين و گروهك‌ها هم مي‌گذريم؛ زيرا چند ماهي از انقلاب نگذشته راهشان جدا شد. امروز از انديشه‌اي بايد ترسيد كه در بحبوحه‌ي مبارزه به فرح انگشتر هديه مي‌كرد.

در وسط معركه‌ي عزاداري شهداي انقلاب چراغاني نيمه‌ي شعبان را تعطيل نكردند تو گويي اگر ولايت و امامت نباشد؛ انتظار معنا پيدا مي‌كند. البته اينان جرات يا فرصت ابراز وجود بعد از انقلاب را نكرده‌اند. (لااقل تمام قد!)

از اينان كه بگذريم حرمت همه‌ي مبارزان دوران خفقان را بايد داشته باشيم چپ و راستش آدرس نيست كه مقصد راگم كنند؛ سرعت است كه رسيدن به مقصدش دير و زود دارد؛ اما سوخت و سوز ندارد!

اگر دژ محكم حمايت از شهيد بهشتي در اين شهر صلاحيت ندارد؛ اگر سوا كننده‌ي بني‌صدر در اين شهر صلاحيتش احراز نشود؛ اگر كساني كه نگذاشتند قزوين حياط خلوت سياسي بني‌صدر و نهضت آزادي و ليبرال‌ها شود صلاحيت ندارند پس چه كساني صلاحيت دارند؟ آنان كه زير پاي بني‌صدر شتر نحر كرده‌اند؟

در سال‌هايي كه كوچه پس كوچه‌هاي اين شهر خون‌جاري بود و منافقين حتي معلم و دانش‌آموز بسيجي را ترور مي‌كردند؛ بس كه دستشان به بالاتر (از جهت سياسي ) نمي‌رسيد؛ منافقين، قزوين را ناامن ترين شهر براي خود مي‌دانستند كه بدبختانه (از نظر آنها) سر راه تهران هم قرار گرفته از رشت يا همدان يا جنوب لاجرم بايد از قزوين به مركز كشور برسي و تا اين (بعض صلاحيت احراز نشدگان امروز!) در قزوين هستند؛ كار و حركت ناممكن است و در عين حال بايد در جبهه‌ي داخلي جنگ سياسي كني كه بني‌صدر تا بن دندان علماي اين شهر نفوذ كرده بود و با اين همه اكنون صلاحيت احرازنشود؟ درد اين نيست كه يكي به مجلس برود يا نرود.درد اين است كه چرا در اين نظام مقدس هيأت اجرايي ما به جايي مي‌رسد كه صلاحيت يكي از «مدرس» ترين نماينده‌ها را احرازنمي‌كند؟

قانون به اين قلم اجازه نمي‌دهد پيشتر برود كه مبادا تبليغ نابه هنگام كانديدا تلقي شود؛ كه هنوز نيمچه اميدي به بازگشتن به صحنه‌ي انتخابات هست. ما كه فلان .... نيستيم كه هنوز دلش نمي‌آيد پرچم اصلاح‌طلبي ..... را زمين بگذارد؛ اما با كانديداي تاييد صلاحيت شده حتي مصاحبه مي‌كند و كسي به او خرده نمي‌گيرد. اگر به ما خرده هم نگيرد وجدانمان اجازه‌ي تبليغات زودرس را نمي‌دهد.

كسي كه در دوران تسلط مشاركت در مجلس ششم همواره مستقل‌ترين مواضع را در برابر آنان كه در قدرت بودند اتخاذ كرده است و در مجلس هفتم مستقل‌ترين مواضع را در برابر ديدگاهي كه قدرت يافته؛ بارزترين خصوصيت مدرس را كه ايستادگي شجاعانه در برابر قدرت بود؛ در خود دارد. نگوييد كه رضاخان در برابر مدرس بود و امروز رضاخاني وجود ندارد. اين كه خيلي واضح است. اما رضاخان نماد قدرت طلبي و خودخواهي بود و اين نقيصه را همه ما كم و زياد در وجودمان داريم. با سرنگوني رضاخان كه قدرت‌طلبي محو نشد. نهايت اينكه در نظام ولايتي اين بيماري در هر فرد و نهادي رشد كند؛ امكان بروز بي‌دغدغه را ندارد و مثل بني صدر در مرحله‌اي ريشه‌كن مي‌شود.

شايد وقتي ديگر فرصتي شد تا در باره‌ي خصوصيات شهيد مدرّس بيشتر نوشتيم كه امام (ره) از هيچ مبارز و روحاني‌اي به ميزان او تجليل و تحسين نكرده است تا تفاوت مدرّس‌ها با نمايندگاني كه ته مانده ليوان آب رييس جمهور را جلوي دوربين‌هاي صدا و سيما در مجلس به تبرك مي‌نوشند، معلوم شود.

اين قلم جرات تاييد همه‌ي خصوصيات هيچكس را ندارد. هر كس را عيبي است و هنري و با رفتن يا نرفتن يك نماينده به مجلس شوراي اسلامي هم نه اين نظام تكان مي‌خورد و نه ان‌شاء ا... آسيبي به مجموعه وارد مي‌آيد. اين درد از اينجاست كه چرا به جايي رسيده‌ايم كه به دست خودمان صلاحيت نزديك‌ترين ياران امام و مقام معظم رهبري را مخدوش اعلام مي‌كنيم؟ آيا دشمنان قسم خورده‌ي اين نظام مقدس؛ از قبل از انقلاب تا به امروز از اين گونه حركات ما رنجيده مي‌شوند يا خوشحال؟

مدير مسوول روزنامه ولايت قزوين