انتخابات به عنوان يك شيوه براي انتخاب مديران و تصميمگيران هر نظام سياسي مورد قبول جوامع بشري است.
اكنون در اكثر جوامع –چه آنهايي كه اعتقاد به مردم دارند و چه آنهايي كه اعتقادي به مردم ندارند، رجوع به آراء عمومي شيوه رايج شده است؛ به طوري كه حكومتهاي غيردموكراتيك نيز، امروز سعي ميكنند با مراجع به آراء عمومي نشان دهند كه براي راي مردم اهميت قايل هستند، اما اين تنها يك ژست دموكراتيك و راي مردم براي آنها فقط تزييني است.
اولين ويژگي نظامهاي غيردموكراتيك به شيوه امروزي، نبود شرايط مساوي براي انتخاب شدن و انتخاب كردن است. در اين نظامها ممكن است پارلمان وجود داشته باشد، مقامات ارشد برخي از قوا با مراجعه به آراء عمومي انتخاب شوند؛ ولي چون روح دموكراسي به فراموش سپرده شد. و فقط به شكل ظاهر توجه مي شود، انتخابها معمولاً انتخابهاي گزينه شده هستند؛ يعني انتخاب از بين انتخابهايي كه براي انتخاب آنها، شيوه دموكراتيك اعمال نشده است؛ بنابر اين ويژگي عمومي انتخاب شدهها، قبل از مراجعه به آراء عمومي، همسو بودن با حاكمان غيرگزينشي، اطاعت بيچون و چرا، قبول خط قرمزهاي فرضي و نزديكي به قدرتمندان قبل از نزديكي به مردم براي جلب آراء و نظرات آنها براي قرار گرفتن بر روي باسكول اجتماعي است.
در يك نظام دموكراتيك معمولاً نخبگان سياسي به اركان قدرت راه پيدا مي كنند، آن هم به واسطه تلاشي كه براي مردم در گذشته انجام دادهاند و مردم با صلاحديد خود آنها را در راس امور قرار ميدهند تا به رفع معضلات جامعه بيش از گذشته بپردازند؛ اما در نظامهاي غير دموكراتيك معمولاً انتخاب شدهها يا كارايي ندارند يا اگر داشتهاند پس از انتخاب شدن، كارايي خود را در خدمت حفظ وضع موجود بكار ميگيرند؛ در حالي كه در نظام هاي دموكراتيك، مردم آنها را براي تغيير وضع موجود انتخاب مي كنند يا حداقل براي وضع قوانين تازه بيشتر به سود خود نه بسود دستگاه حاكميت. يعني منتخبين براي اين انتخاب شدهاند تا آن بخش از مطالباتي را كه تاكنون به هر دليل ممكن از حاكمان مطالبه نشده، مطالبه كنند و اجازه تعرض به حقوق جامعه را ندهند.
در نظامهاي دموكراتيك معمولاً اين افراد نيستند كه تمايل براي رفتن به نهادهاي انتخابي دارند؛ بلكه آنها با اصرار و خواست عمومي يا احزاب در اين راه گام ميگذارند و ويژگي كانديداها، تشنگي قدرت نيست، بلكه شيفتگي خدمت است؛ آنها معمولاً يا خود يا احزابشان برنامه براي اصلاح ساختار جامعه دارند و براي آن پا به ميدان ميگذارند؛ اما در نظامهاي غيردموكراتيك افراد يا به خواست خود و يا با تحميل خود به احزاب، در انتخابات حاضر ميشوند.
در نظامهاي دموكراتيك، كانديداها ناآشنا نيستند و تنها با پوسترها، خود را به مردم معرفي نميكنند و مردم آنها را از قبل ميشناسد و اعمال و رفتار آنها را در پروسه زماني ساليان ديدهاند و ميدانند كه در گذشته چه اعمال مثبتي داشتهاند و انتخاب خود را از بين افرادي كه همه كارنامه مثبتي دارند، انجام ميدهند، اما در نظامهاي غيردموكراتيك، نه تنها افراد ناشناخته هستند، حتي ممكن است كساني كه مورد نفرت مردم نيز هستند، كانديدا شوند و با پول، زور و رابطه و زد و بندهاي سياسي به قدرت راه پيدا كنند و چون شيوههاي گزينش معمولاً سنتي و قابل دستكاري است، اي بسا كه افراد با خريدن آراء، جعل آراء، پمپاژهاي تبليغاتي و ... خود را از ديگري بالاتر نشان دهند و راه رفتن به نهادهاي انتخابي را براي خود هموار سازند.
در نظامهاي غيردموكراتيك، معمولاً اصلاح شيوههاي انتخاباتي صورت نمي گيرد و به سوي بهينه شدن نميرود و اگر اصلاحي هم صورت گيرد، در جهت محدود كردن آزاديهاي انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان است؛ برعكس در نظامهاي دموكراتيك هر بار شيوه جديدي اعمال مي شود كه تكميل كننده قبلي است و ضعفهاي آشكارشده دورههاي پيش بر طرف شده و انتخابها هر بار بهتر و عادلانهتر از گذشته است.
در نظامهاي دموكراتيك معمولاً مشاركت مردم بيشتر از گذشته است و اين افزايش مشاركت مردم به خاطر تبليغات بيشتر نيست، بلكه بخاطر اصلاحشيوههاي غيرعادلانه است كه در گذشته موانع حضور مردم ميشد. برعكس در نظامهاي غيردمواتيك، مشاركت مردم در پاي صندوقهاي آراء، هر روز كمتر مي شود و براي همين حاكمان مقتدر هر دوره، بدنبال شيوههاي هستند كه آمارهاي مشاركت مردمي آنها را بيشتر نشان دهد؛ از پايين آوردن سن راي دهندگان گرفته تا جعل شناسنامه و اعلام غيرواقعي آراء تا اعطاي تسهيلات در هنگام انتخابات و بازكردن فضاي جامعه. براي همين معمولاً در اين نظامها در ايام انتخابات مردم از آرامش بيشتري برخوردار هستند، مطالبات معوقه پرداخت مي شود، زندانيهايي كه احكام سنگين دارند، آزاد ميشوند، ارزاق عمومي به وفور يافت ميشود، احزاب و تشكلهاي سياسي اجازه فعاليت مييابند، حاكمان با نرمي با مردم سخن ميگويند، تلويزيون فيلمهاي مردم پسند و راديو، ترانههاي خط قرمزي پخش ميكنند، مطبوعات آزادتر ميشوند و آن بوي مرگ كه در جامعه به شام ميرسيد، براي مدتي رو به فراموش ميرود و مردم احساس ميكنند كه اگر در انتخابات شركت كنند، شايد اين وضع رو به سامان، ادامه پيدا كند، اما به محض پايان انتخابات، جامعه دوباره سير قهقرايي خود را در پيش ميگيرد و دروازههاي كشور بر روي همان پاشنهاي ميچرخد كه بود واي بسا كه وضع بدتر و بدترهم ميشود.
در نظامهاي دموكراتيك به واسطه اينكه منتخبين مردم در هنگامي كه بر نهادهاي انتخابي تكيه زده بودند، همسو با خواستهها و مطالبات مردم بودهاند، پس از پايان دوره قدرت، دوباره به سوي مردم مي روند و به صورت غيررسمي براي خدمت به مردم به فعاليت مي پردازند؛ ولي در نظامهاي غيردموكراتيك، چون منتخبين همسو با مردم نبودهاند و پس از گرفتن راي به سراغ آنها نرفتهاند و بجاي اينكه در خدمت مردم باشند، در خدمت حاكمان غير انتخابي بودهاند، وقتي كه از قدرت كنار ميروند؛ هيچ جايگاه و ارج وقربي در ميان مردم ندارند و مردم آنها را از خود ميرانند.
منتخبين مردم در نظام هاي دموكراتيك و غير دموكراتيك
Diseño e iconos por N.Design Studio | A Blogger por Blog and Web | Translate to Persian by Radikal2 , PThemes